آیا به راستی قیمت گذاری حراج تهران بالا و غیر منطقی است؟

حراج تهران ، یکی از جنجالی ترین اتفاقات در باب قیمت گذاری که تنها در ایام حراجی و پس از اعلام قیمت های میلیاردی موجی از اعتراضات مردمی را برمی انگیزد اما چرا؟

 

حراج تهران؛ جنجال قیمت‌گذاری یا بازتابی از واقعیت بازار؟

حراج تهران، یکی از جنجالی‌ترین رویدادهای هنری کشور، هر ساله با اعلام قیمت‌های میلیاردی، موجی از واکنش‌های مردمی را به‌همراه دارد. اما چرا؟ آیا این قیمت‌ها غیرمنطقی هستند یا در بستر واقعیات اقتصادی کشور قابل درک‌اند؟

این حراج که از سال ۱۳۹۱ آغاز به کار کرده است، با هدف معرفی آثار برجسته‌ی هنر مدرن و معاصر ایران، از هنرمندان پیشگام گرفته تا نسل جوان، به بازار داخلی و بین‌المللی، همواره پس از هر دوره‌ برگزاری، با انتقاداتی روبه‌رو می‌شود؛ به‌ویژه درباره قیمت آثار. پرسش اصلی بسیاری از مخاطبان این است: این اثر هنری چه ویژگی خاصی دارد که چنین قیمتی برای آن تعیین شده؟

برای پاسخ به این پرسش، باید به شکاف میان نگاه اقتصادی و فرهنگی در جامعه پرداخت. در کشوری مانند ایران که سطح رفاه عمومی پایین و درآمد متوسط خانوار در سال ۱۴۰۲ حدود ۱۷ میلیون تومان در ماه بوده، ذهنیت عمومی بیشتر به تأمین نیازهای اساسی معطوف است. از این رو، هنر همچون کالایی لوکس تلقی می‌شود که در سبد نیازهای خانوار جایی ندارد. در چنین فضایی، قیمت اثر هنری تنها از منظر “عدد” دیده می‌شود، نه به عنوان کالایی با ارزش فرهنگی-اقتصادی.

در حالی که آثار هنری، همانند طلا، در دوره‌های پرریسک سیاسی می‌توانند نقش دارایی امن را ایفا کنند و ارزش آن‌ها حتی رشد بیشتری هم دارد، اما بازار هنر با چالشی به‌نام «نقدشوندگی» روبه‌روست. یعنی نگرانی درباره تبدیل اثر به پول نقد، یکی از موانع اصلی رشد تقاضاست. در سطحی کلان‌تر، بی‌توجهی دولت به فرهنگ، سهم ناچیز بودجه فرهنگی (حدود ۲ درصد)، تحریم‌ها و نبود ارتباط با بازار جهانی، همگی موجب شده‌اند بازار هنر ایران محدود و انحصاری باقی بماند.

 

در نمودار زیر شاهد فروش کل آکشن تهران از سال 1391 تا آذر ماه 1402 خواهید بود.

از آن جایی که تغییرات قیمت دلار بر بازار هنر اثرگذار بوده است در سال های متوالی با رشد قیمت دلار قیمت آثار هنری نیز در حال تغییر و افزایش بوده است .

  

نمودار فروش اکشن تهران از سال 1391 تا کنون :   

 

با این حال، آیا واقعاً قیمت‌گذاری‌ها در حراج تهران غیرمنطقی است؟

اگر نگاهی به رشد بازارهای مالی و دارایی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲ بیندازیم، خواهیم دید که روند افزایش قیمت‌ها پدیده‌ای همگانی بوده است. بازار هنر نیز از این قاعده مستثنی نیست. بازار بورس، مسکن، طلا و ارز در این سال‌ها رشد قابل توجهی داشته‌اند. در چنین شرایطی، رشد قیمت آثار هنری نیز نه‌تنها طبیعی، بلکه قابل پیش‌بینی است.

برای مثال، مجموع فروش حراج تهران از ۲۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال در سال ۱۳۹۱ به بیش از ۲ هزار میلیارد ریال در تیرماه ۱۴۰۲ رسید. البته در آذر ۱۴۰۲ به دلیل فروش آنلاین، این رقم کاهش یافت، که نوسان قیمتی در همه بازارها امری طبیعی است و از قانون بازده نزولی تبعیت می‌کند.

در اولین دوره حراج تهران، قیمت آثار از حدود ۳ تا ۱۹۰ میلیون تومان متغیر بود. در سال بعد (۱۳۹۲) این ارقام به ۱۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان رسید و در سال‌های بعدی نیز روند افزایشی ادامه یافت. در سال ۱۴۰۲، گران‌ترین اثر با قیمت ۴ میلیارد و ۱۸۰ میلیون تومان فروخته شد.

جالب است بدانید تمامی آثار هنری در حراج تهران میلیاردی نیستند. برای مثال، در سال ۱۴۰۲، کمترین قیمت فروش ۵۵ میلیون تومان بوده است که معمولاً به آثار هنرمندان جوان و در حال رشد اختصاص دارد. اما با توجه به روند افزایشی قیمت دلار، رشد قیمت‌های پیشین و ریسک‌های سیاسی، پیش‌بینی می‌شود کف قیمتی آثار در دوره‌های آینده از ۱۵۰ میلیون تومان فراتر رود.

نکته قابل توجه دیگر، ظهور شیوه‌هایی چون فروش توکنیزه‌شده آثار هنری است که می‌تواند زمینه‌ای برای مشارکت عمومی‌تر در بازار هنر فراهم آورد. این اقدام می‌تواند در آینده موجی از تقاضا را در سطوح متوسط جامعه نیز ایجاد کند.

از منظر تطبیق با بازارهای جهانی، هنوز آثار ایرانی فاصله زیادی با قیمت‌های جهانی دارند و این به معنی وجود ظرفیت رشد است. مقایسه قیمت آثار هنری با قیمت مسکن، دلار، سکه و شاخص‌های بورس تهران نیز نشان می‌دهد که قیمت‌های فعلی حراج تهران آن‌قدرها هم عجیب نیستند.

در پایان باید گفت، اگرچه کنترل قیمت در بازارهایی مانند مسکن یا ارز در برخی دوره‌ها امکان‌پذیر بوده، اما این اقدامات موقتی‌اند. سرمایه‌گذاران آگاه، با ورود به بازار هنر، به‌نوعی راه گریزی از رکود یافته‌اند. این بازار بیشتر مورد توجه قشر مرفه و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای است؛ همان‌هایی که در بازار مسکن و دارایی‌های میلیاردی نیز فعال‌اند.

بازار هنر، با همه ویژگی‌های خاص خود، می‌تواند به‌عنوان موتور محرکه‌ای برای اقتصاد فرهنگ عمل کند. از پارچه‌ی بومی گرفته تا رنگ، بوم، قاب‌ساز، گالری‌دار و هنرمند، همه در زنجیره‌ای قرار دارند که برای تداوم آن، گردش مالی حیاتی است. در شرایطی که بودجه فرهنگی کشور محدود است، تنها راه زنده‌نگه‌داشتن این چرخه، ایجاد تقاضای واقعی برای هنر و حمایت از فروش آثار هنری است.

 

تحلیلگر بازار های مالی و فعال در بازار هنر : مرسده گونه