(داستان یک تولد و مرگی تکراری)

بررسی چرخه های زمانی در بازار ها :
همانطور که می دانیم زمان عامل مهمی ست که زندگی هر کدام از ما را تحت الشعاع قرار داده است ، این عامل در تمامی بعدهای زندگی و بازار سرمایه اثر خود را نشان میدهد ، در تحلیل تکنیکال و حتی در روانشناسی بازار، چرخهها یکی از بنیادیترین مفاهیماند.
به این معنی که تمایل دارند الگوهای رفتاری مشابهی را در طول زمان تکرار کنند.
این تکرار میتواند ناشی از رفتار جمعی انسانها باشد، یعنی موجب میگردد — چرخه ی ترس، طمع، امید، و ناامیدی همیشه در قالبهای مختلف تکرار شوند.

به همین دلیل است که میبینیم چرخههای تکرار شونده رشد و اصلاح (Expansion & Correction) معمولاً نسبتهای زمانی و درصدی مشابهی دارند.
مثلاً اگر یک موج رشد بزرگ در ۱۱۴ روز اتفاق بیفتد، اصلاح بعدی معمولاً حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از قیمت و ۵۰ تا ۷۰ درصد از زمان موج قبلی را اشغال میکند.
در واقع، بازار مثل یک موجود زنده رفتار میکند که نفس میکشد:
- با هر رشد (دم)، انرژی جمع میشود،
- با هر اصلاح (بازدم)، بازار تعادل پیدا میکند،
و این چرخهی دم و بازدم مدام تکرار میشود.
🔁 به زبان ساده:
تاریخ در بازارها تکرار نمیشود، اما ریتم آن تکرار میشود — با تفاوت در مقیاس و شدت، ولی با الگوی مشابه.
به عنوان مثال :بررسی رفتار شاخص کل بورس ایران در چند سال اخیر نشان میدهد که اصلاحهای قیمتی، هرچند در بازههای زمانی متفاوتی رخ دادهاند، اما از نظر الگوی ساختاری و عمق اصلاح شباهت قابل توجهی با یکدیگر دارند.
در تمام این موارد، میانگین اصلاح قیمتی حدود 23 درصد بوده است، با این تفاوت که مدتزمان وقوع هر چرخه متفاوت بوده است.

بهطور مشخص، چهار چرخهی اصلی اصلاح در بازههای زیر ثبت شدهاند:
- چرخه اول: حدود ۱۱۴ روز در سال ۱۴۰۰
چرخه اول (۱۴۰۰ – ۱۱۴ روزه)
وضعیت قیمتی با اصلاح سریع حدود 23٪ پس از رشد شدید قبل از خود همراه بوده و در این دوره، بازار بعد از رشد بزرگ سال ۱۳۹۹، با کاهش اعتماد عمومی مواجه شد و سرمایهگذاران تازهوارد که انتظار رشد بیپایان داشتند، در شوک افت قرار گرفتند.
این دوره بعد از یک رشد سریع اتفاق افتاده و نشاندهندهی اولین موج اصلاحی طبیعی بازار پس از صعود است.
در این مرحله معمولاًموجب میگردد:
- سرمایهگذاران اولیه سودگیری کنند
- نقدینگی موقتاً کاهش یابد
- و بازار خودش را برای رشد بعدی آماده میکند.
- چرخه دوم: حدود ۱۶۶ روز از سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲
این بازه طولانیتر است و بیانگر دورهی بیاعتمادی یا اشباع از خرید است.
در این زمان:
- بازار هنوز افت شدیدی نکرده، اما رشدش متوقف شده است
- خریداران محتاطتر میشوند
- و معاملهها کاهش پیدا میکند.
- چرخه سوم: حدود ۵۲۶ روز از ۱۰/۲/۱۴۰۲ تا ۳۰/۷/۱۴۰۳
این طولانیترین بازه است و یک چرخهی بزرگ اصلاحی یا ماژور محسوب میشود، معمولاً چنین دورهای بعد از رشد تاریخی یا رکوردی بازار رخ میدهد.
- چرخه چهارم: حدود ۹۴ روز از خرداد تا شهریور ۱۴۰۴
این بازهی خیلی کوتاه می تواند اولین اصلاح بعد از یک جهش قیمتی جدید باشد. در واقع مثل تنفس بازار پس از رشد شدید در پایان 1403 و شروع 1404 می تواند عمل نماید.
نکتهی قابل توجه آن است که در چرخهی سوم (۵۲۶ روزه)، یک اصلاح میانمدت دیگر نیز مشاهده میشود که در مدت ۱۱۶ روز، حدود ۲۳ درصد افت را تجربه کرده است.
این موضوع نشان میدهد که بازار، درون هر چرخهی بزرگتر، الگوهای تکرارشوندهی کوچکتری را بازتولید میکند؛ پدیدهای که در تحلیل تکنیکال از آن به عنوان ساختار فرکتالی بازار یاد میشود.
این رفتار فرکتالی بیانگر آن است که بازار در هر مقیاس زمانی — چه در بازهی چندساله و چه در بازهی چندماهه — بهصورت مشابه عمل میکند.
از این رو، میتوان با مطالعهی چرخههای گذشته، الگوهای تکرارپذیر رفتار جمعی سرمایهگذاران را شناسایی و از آنها برای پیشبینی نقاط احتمالی بازگشت در آینده استفاده کرد.
بر طبق گزارش MOMAA درباره همبستگی بازار هنردر این مقوله چنان می نویسد که بازارهای هنر الگوهای چرخهای متمایزی را نشان میدهند که سرمایهگذاران باهوش میتوانند آنها را شناسایی کرده و برای استراتژیهای خرید و فروش خود از آنها استفاده کنند.
برخلاف بازارهای مالی سنتی که قیمتها روزانه کشف میشوند، بازارهای هنر از طریق چرخههای نامنظم حراج، فروش در گالریها و معاملات خصوصی فعالیت میکنند که فرصتهای زمانی منحصر به فردی را ایجاد مینمایند.
درک این چرخهها مستلزم تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی در طول دههها است، و باید دانست که حرکات بازار هنر اغلب به دلیل زمان مورد نیاز برای تصمیمگیری مجموعهداران برای خرید و فروش، ۱۲ تا ۱۸ ماه از روندهای اقتصادی گستردهتر عقبتر است.
بازار هنر معمولاً هر ۷ تا ۱۰ سال چرخههای بزرگی را تجربه میکند و نوسانات کوچکتری هر ۲ تا ۳ سال در این روندهای گستردهتر رخ میدهد.
این چرخهها تحت تأثیر الگوهای خلق ثروت، انتقال ثروت نسلی، تغییرات فرهنگی و شرایط اقتصاد کلان قرار دارند.
بحران مالی ۲۰۰۸ نشان داد که چگونه بازارهای هنر میتوانند اصلاحات شدیدی را تجربه کنند، به طوری که قیمتهای هنر معاصر قبل از بهبود در سالهای بعدی، ۳۵ تا ۵۰ درصد کاهش یافت.
با این حال،هنر مرغوب در دوران رکود، انعطافپذیری بیشتری نشان میدهد و اغلب ارزش خود را بهتر از آثار معاصر سوداگرانه حفظ میکند.
چرخههای بازار در هنر با مراحل متمایزی مشخص میشوند: انباشت، افزایش قیمت، توزیع و افول. مرحله انباشت معمولاً در دوران عدم قطعیت اقتصادی رخ میدهد، زمانی که مجموعهداران خبره آثار باکیفیت را با قیمتهای مطلوب خریداری میکنند.
مرحله افزایش قیمت همزمان با گسترش اقتصادی و ایجاد ثروت است که باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمت میشود.
توزیع زمانی رخ میدهد که مجموعهداران اولیه شروع به سود بردن اغلب در زمان اوج بازار میکنند و مرحله افول نشان دهنده کاهش تقاضا و فروش اجباری است که فرصتهایی را برای چرخه بعدی ایجاد می نمایند.
بیاید بررسی کنیم که در بازار هنر ایران چگونه این فرآیند خود را نشان میدهد.
این نمودار شاخص هنری حراج تهران را نشان میدهد( تهیه شده توسط سایت تحلیلی تکنیکال آرت )
بر اساس این نمودار و تطابق آن با گزارش MOMAA در خصوص بازار هنر جهانی می توان این گونه نوشت:

۱. روند کلی نمودارچه چیزی به ما میگوید:
- در این نمودار افزایشهای ناگهانی و کاهشها دیده میشود که نشاندهنده چرخههای کوتاهمدت (۲-۳ ساله) و چرخههای بلندمدت (۷-۱۰ ساله) است.
- برای مثال:
- سال ۱۳۹۳: یک جهش بزرگ دیده میشود → که میتواند با یک دوره رونق اقتصادی یا افزایش تقاضای آثار هنری مرتبط باشد.
- سال ۱۳۹۴: کاهش شاخص → نشاندهنده اصلاح بازار یا پایان یک چرخه کوتاهمدت است.
- سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲: رشد شدید شاخص، تقریباً یک جهش بزرگ ۷-۱۰ ساله را نشان میدهد که با مقاله MOMAA همسو است.
۲. چرخههای بزرگ و کوچک
- چرخههای کوتاهمدت:
- در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴: شاهد افزایش و کاهشهای سریع شاخص هنری حراج تهران هستیم.
- در سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹: روند نسبتاً صعودی و آرام، با نوسانات کوچک همراه است.
- چرخه بلندمدت:
- در سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲: همانطورکه در گزارش گفته شد بازار هنر معمولاً هر ۷ تا ۱۰ سال چرخههای بزرگی را تجربه میکند که در سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲شاهد این اتفاق و جهش بوده ایم و بازاراز یک قیمت کمتر به یک رشد قیمتی بزرگتر در سال ۱۴۰۲ رسید.
در نتیجه :
تحلیل شاخص هنری ایران بر اساس دادههای سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۳ نشان میدهد که بازار هنر ایران نیز مانند بازارهای جهانی چرخهای عمل میکند و با بسیاری از الگوهای گزارش MOMAA همخوانی دارد. دادهها نشاندهنده چرخههای کوتاهمدت (۲–۳ ساله) و بلندمدت (۷–۱۰ ساله) هستند و مراحل چرخه بازار به وضوح قابل شناساییاند، به عنوان مثال:
در مرحله انباشت:
دورههایی که شاخص هنری پایین بوده و آثار باکیفیت توسط مجموعهداران خبره جمعآوری شدهاند، مانند سالهای ۱۳۹۱ (شاخص هنری ۰.۸۶ میلیارد تومان) و ۱۳۹۲ (۲.۶۲ میلیارد تومان).
افزایش قیمت:
دورههای رشد و جهش شاخص، نمونه بارز آن سال ۱۳۹۳ با شاخص ۵۳.۰۳ میلیارد تومان و سال ۱۴۰۲ با شاخص ۲۱۶.۵۵ میلیارد تومان است، که نشاندهنده افزایش تقاضا و رشد قیمتها در چرخههای بلندمدت است.
توزیع:
مرحلهای که سرمایهگذاران اولیه سود خود را برداشت میکنند و فروش افزایش مییابد، مانند سال ۱۳۹۴ (۸.۲۴ میلیارد تومان) و سال ۱۴۰۱ (۳۱.۲۴ میلیارد تومان) که اصلاحهای کوتاهمدت و کنترلشده در شاخص مشاهده میشود.
افول (اصلاح):
کاهش یا توقف رشد شاخص، مانند چرخه میانمدت سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ که اصلاح نسبی رخ داده، اما شدت آن محدود و حداکثر به اندازه ۲۳ درصد اصلاح شاخص بورس نبوده است. این موضوع نشان میدهد که بازار هنر ایران نسبت به بازارهای مالی و بحرانهای جهانی انعطافپذیری بیشتری داردو این افت نیز به دلیل افت قیمتی نه بلکه می تواند ناشی از عرضه ی کمتر آثار باشد.
روند شاخص هنری ایران افزایشی و پایدار بوده اما افتهای شدید مشابه بازارهای مالی را تجربه نکرده است. با این وجود بازار هنر ایران چرخهای است، اما شدت و زمانبندی چرخهها می تواند متفاوت باشد و تصمیمگیری مجموعهداران و فرصتهای سرمایهگذاری با تاخیر ۱۲–۱۸ ماه نسبت به روندهای کلان اقتصادی رخ میدهد، مشابه آنچه گزارش MOMAA برای بازار جهانی بیان میکند.
بنابراین، مطالعه دقیق چرخههای گذشته، مقادیر شاخص و شناسایی مراحل چرخه بازار، ابزاری ارزشمند برای پیشبینی روندها و اتخاذ تصمیمات هوشمندانه سرمایهگذاری در بازار هنر ایران است.
در حالی که باید تفاوتهای ساختاری و رفتاری این بازار با بازارهای مالی سنتی در نظر گرفته شود.
نوشته شده توسط تیم تحلیلی تکنیکال آرت









