تکنیکال آرت

استراتژی های مهم در خصوص مدیریت مالی شخصی

چگونه هزینه‌های خود را مدیریت کنیم و سرمایه‌گذاری را آغاز کنیم؟

مدیریت مالی شخصی یکی از مهارت‌های کلیدی برای کنترل هزینه‌ها و افزایش سرمایه در دنیای امروز است. مخصوصاً در شرایط اقتصادی ایران، یادگیری راهکارهای ساده و عملی مدیریت هزینه و درآمد، به شما کمک می‌کند آینده مالی بهتری داشته باشید.

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که به‌طور میانگین بیشترین بخش از درآمد ماهانه‌تان صرف چه چیزهایی می‌شود؟
احتمالاً پاسخ شما شامل مواردی مانند حمل‌ونقل، خورد و خوراک، خریدهای روزمره یا خدمات ضروری خواهد بود.

قدم اول:
برای شروع مدیریت مالی، لازم است یک لیست دقیق از هزینه‌های ماهانه‌تان تهیه کنید. بنویسید پول‌تان کجا می‌رود؟ چه مواردی بیشترین سهم را دارند؟

قدم دوم:
بررسی کنید چگونه می‌توانید بخشی از این هزینه‌ها را بهتر مدیریت کرده یا کاهش دهید تا بتوانید مازاد آن را پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری کنید.
به‌عنوان مثال:

  • پخت غذای خانگی به‌جای سفارش مکرر از رستوران

  • خرید یک‌جای اقلام خوراکی برای کل هفته

  • استفاده از حمل‌ونقل عمومی به‌جای خودروی شخصی

در کشوری مانند ایران که چالش‌های اقتصادی، نوسانات قیمت و افزایش مداوم هزینه‌ها به‌وفور دیده می‌شود، مدیریت مالی نه‌تنها یک مهارت بلکه یک ضرورت است. با این حال، از آن‌جا که بسیاری از همین هزینه‌ها بخشی از تفریح، زندگی و حتی سلامت روان ما هستند، حذف کامل آن‌ها ممکن نیست.

🔹 پس چه باید کرد؟
اگر درآمد محدودی دارید، یکی از راه‌حل‌های مؤثر این است که به دنبال ایجاد یک منبع درآمد جانبی باشید.

و البته، اگر می‌خواهید در بلندمدت به استقلال مالی برسید، داشتن یک کسب‌و‌کار شخصی – هرچند کوچک – کاملاً ضروری‌ست. البته شروع آن نیازمند زمان، برنامه‌ریزی و آموزش است.

اما تا زمانی که کسب‌وکار شخصی‌تان به ثمر بنشیند، چند کار کوچک را می‌توانید همین حالا شروع کنید:

  • هزینه‌های غیرضروری را شناسایی و حذف کنید

  • عادت‌های خرج کردن را بازنگری کنید

  • مهارت‌هایی بیاموزید که بتوانید به پول تبدیل‌شان کنید

  • بخشی از درآمدتان را هر ماه، هرچند اندک، برای سرمایه‌گذاری کنار بگذارید

پولِ خوب داشتن از عادت‌های خوب مالی شروع می‌شود.

✍️ نویسنده: تیم تکنیکال‌آرت

در پرونده دوم به راه کارهایی در این مورد اشاره خواهد شد…… 

گزارش بازار سهام 29 فروردین 1403

 

نگاهی بر نوسانات اخیر بازار سهام تهران

بازار بورس تهران در روزهای اخیر با رشد بیش از ۶ هزار واحدی، شاخص کل را به سطح ۲ میلیون و ۲۰۸ هزار واحد رساند.

در این شرایط، ۴۶ درصد معاملات منفی و ۵۴ درصد معاملات مثبت به ثبت رسید.

بیشترین ورود پول حقیقی در این روزها به:

صندوق‌های درآمد ثابت، صندوق‌های سهامی، صندوق‌های کالایی و همچنین گروه فلزات اساسی اختصاص یافته است.

 صنایعی که بیشترین خروج پول را تجربه کردند شامل :

گروه محصولات شیمیایی، انبوه‌سازی، صنعت بیمه، خودرویی‌ها و تامین سرمایه‌ها بوده‌اند.

در پایان روز معاملاتی، ۲۰۷ نماد با صف فروش و ۱۹۵ نماد با صف خرید بسته شدند.


لیدری گروه فلزات اساسی در بازار سرمایه

همچنان که در روزهای گذشته مشاهده شده است، گروه فلزات اساسی نقش لیدر بازار سرمایه را ایفا می‌کند.

نمادهای فملی، فولاد و فارس بیشترین تاثیر مثبت را بر شاخص کل داشته‌اند.

همچنین، نمادهای پرتراکنش بازار شامل ذوب، وبملت و خودرو بوده‌اند.


تاثیر محدودیت دامنه نوسان بر بازار

با افزایش ریسک‌های سیاسی و انتظار برای بازاری نوسانی:

سازمان بورس تصمیم گرفت دامنه نوسان نمادهای بورس و فرابورس را از هفت درصد به مثبت و منفی یک درصد کاهش دهد.

این محدودیت که ابتدا برای سه روز اعمال شده بود، در روز چهارشنبه نیز تمدید شد تا از زیان بیشتر سهامداران جلوگیری شود.

ارزش معاملات خرد بازار نیز به ۱۸۶۳ میلیارد تومان رسید، اما همچنان روند خروج پول حقیقی از بازار سرمایه ادامه دارد.


وضعیت کلی بازار و چشم‌انداز آینده

با وجود انتظارات برای کاهش ریسک‌های سیستماتیک پس از پاسخ ایران به اسرائیل،

بازار سهام تهران همچنان با نوسانات و فشار عرضه مواجه است.

هرچند شاخص کل روزی مثبت را ثبت کرد، اما روند خروج پول حقیقی ادامه یافت.

به طور کلی، اقتصاد ایران در شرایط حساسی قرار دارد؛

افزایش قیمت ارز در بازارهای موازی و خروج سرمایه از بازار سهام، نشان‌دهنده ترجیح سرمایه‌گذاران به بازارهای کم‌ریسک‌تر است.

این شرایط باعث شده ارزش معاملات خرد پایین باقی بماند و بازار سهام با چالش‌های جدی روبرو شود.

 

   

نویسنده:مرسده گونه تحلیلگر بازارهای مالی و فعال در بازار هنر

پرونده پنجم:ارزش های موثر در فروش آثار هنری

 

پرونده پنجم(پایان) :

بررسی ترجیحات و ارزش‌های خریداران در بازار هنر

در تعریف کالای هنری، سازمان یونسکو ویژگی‌های خاصی برای آن قائل است. کالای هنری به عنوان زیرمجموعه‌ای از کالاهای فرهنگی با سه ویژگی اصلی شناخته می‌شود:

  1. خلاقیت در تولید؛

  2. انتقال و رد و بدل کردن معنای نمادین؛

  3. دارا بودن ارزش بالقوه معنوی.

با توجه به این ویژگی‌ها، سوال این است که چگونه این کالاها می‌توانند مورد توجه خریداران قرار گیرند؟

ترجیحات خریداران و شکل‌گیری ارزش در بازار هنر

ترجیحات، جهت‌گیری خریداران را نشان می‌دهد و در بازار به دو شکل ظاهر می‌شود:

  • ترجیحات آشکارشده (قیمت بازار): در این حالت، ارزش‌گذاری بر اساس عرضه و تقاضای واقعی بازار انجام می‌شود و رفتار قابل مشاهده افراد در بازار واقعی یا جایگزین تحلیل می‌شود.

  • ترجیحات اظهارشده (تمایل به پرداخت): در این روش، ارزش‌گذاری بر مبنای سناریوهای فرضی بازار و با استفاده از روش‌های غیرمستقیم و پرسش از مخاطبان صورت می‌گیرد.

عوامل تعیین‌کننده ارزش آثار هنری

ارزش و قیمت آثار هنری توسط سه گروه اصلی اقتصادی تعیین می‌شود:

  1. متخصصان خاص مانند گالری‌داران، مدیران موزه‌ها، مجموعه‌داران و شرکت‌های خصوصی؛

  2. تاریخ‌دانان هنر؛

  3. خریدارانی که آثار هنری را به منظور سرمایه‌گذاری می‌خرند (کلکسیونرها، بانک‌ها).

همچنین عوامل متعددی بر قیمت آثار هنری اثر می‌گذارند، از جمله:

  • مشخصه‌های فردی هنرمند (جنسیت، سن، وضعیت زندگی و… )

  • مطلوبیت هنری و کیفیت زیباشناسانه اثر

  • سبک و تکنیک به کار رفته

  • شگردهای بصری و کیفیت کالبدی اثر

  • شیوه عرضه اثر به بازار

  • شهرت هنرمند و مالکان آثار

  • کمیابی اثر و وفاداری به سبک فردی

  • خلاقیت و نوآوری

اهمیت خلاقیت در آثار هنری

خلاقیت، کالای عمومی را به کالایی منحصربه‌فرد و رقابت‌ناپذیر تبدیل می‌کند که مورد توجه ویژه قرار می‌گیرد. خلاقیت علاوه بر کاربرد و رفع نیازهای فردی و جمعی، باعث ایجاد کمیابی متناسب با مصرف می‌شود. این ویژگی باعث شده است که آثار هنری خلاقانه منبعی کمیاب و باارزش باشند که سرمایه‌گذاران تمایل زیادی به آن دارند. نمونه آن، قیمت‌های بالا در حراجی‌های معتبر جهانی مانند لندن، پکن و نیویورک است.

موانع سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی بازار هنر

با وجود ظرفیت‌های موجود، عوامل متعددی مانع پیشرفت سرمایه‌گذاری در بازار هنر شده‌اند:

  • موانع اقتصادی: درآمد پایین خانوارها، قیمت‌های اولیه بالا، تورم، گردش کند سرمایه، سهم کم بودجه دولت، نبود بیمه اقتصادی برای آثار، هزینه‌های مرمت و عدم حمایت کافی.

  • موانع فرهنگی: عدم شکل‌گیری ساختار ارزشی مناسب، کمبود بازدید عمومی از گالری‌ها، محدودیت‌های فکری و اعتقادی.

  • موانع قانونی: عدم حمایت کافی دولت، گردش اطلاعات ناکارآمد، کنترل‌های دولتی محدودکننده، نبود زیربنای فرهنگی مناسب.

  • موانع فردی: عدم عرضه آثار توسط هنرمندان، هزینه‌های بالای تولید، نبود استمرار در فعالیت هنری، برخوردهای سلیقه‌ای.

این موانع باعث کاهش ظرفیت تولید و سرمایه‌گذاری شده و حتی هنرمندان توانمند را از فعالیت مستمر بازمی‌دارد.

نتیجه‌گیری

کیفیت و ارزش واقعی آثار هنری تنها زمانی مشخص می‌شود که خریدار و فروشنده در بازار آن را تعیین و نقد کنند. عدم سرمایه‌گذاری به دلیل موانع اقتصادی، فرهنگی و قانونی، توسعه بازار هنر را محدود کرده است. با این حال، هنر به عنوان راهی برای تنوع‌بخشی به سرمایه‌گذاری و پناهگاهی امن شناخته می‌شود و ارزش ذاتی خود را حفظ می‌کند.

پیشنهاد نهایی

کافی است مسئولان، هنرمندان، سرمایه‌گذاران و علاقه‌مندان به هنر با آگاهی از ظرفیت‌ها و محدودیت‌ها، زیرساخت‌های لازم را فراهم کنند تا این سرمایه عظیم ملی، به ثروت فرهنگی و اقتصادی تبدیل شود. وظیفه ما به عنوان اعضای جامعه، شناختن و حمایت از پل‌های ارتباطی میان هنر، اقتصاد و فرهنگ است تا زندگی مردم از این سرمایه بهره‌مند شود و اقتصاد کشور به رشد و توسعه جهانی دست یابد.

وظیفه ی ما به عنوان یک اقتصاددان ، هنرمند و به صورت کلی یک شخص حاضر در جامعه ی فعلی بی تفاوت نبودن به سرمایه های کشور مانند افراد آثار علم و هنر و شناختن پل های ارتباطی و میان  رشته ای در این حیث است.امید است که با جمع آوری تحقیق و توزیع اطلاعات تغییری صورت گیرد تا نه تنها زندگی مردم از این سرمایه ی عظیم بی نصیب نماند بلکه به رشد و ترقی اقتصاد کشورمان نیز در سطح جهانی غنا ببخشد.

نویسنده:مرسده گونه تحلیلگر بازارهای مالی و فعال در بازار هنر

 

 

 

پرونده چهارم:هنرمند برای ورود به فضای حرفه ای نیاز است چه بازار هایی را بشناسد؟

🎨 پرونده چهارم: هنرمند برای ورود به فضای حرفه‌ای بازار هنر

مقدمه

ورود به دنیای حرفه‌ای هنر نیازمند بیش از صرفاً خلق اثر هنری است. هنرمند باید با سازوکار بازار، بازیگران اصلی آن و مراحل تثبیت جایگاه خود آشنا باشد. در این پرونده، مسیری را بررسی می‌کنیم که هنرمند طی می‌کند تا به بازارهای ثانویه و حراجی‌ها راه یابد.


۱. بازار اولیه: نقطه‌ی آغاز حضور حرفه‌ای

بازار اولیه مکانی‌ست که برای اولین بار آثار هنرمند در معرض فروش قرار می‌گیرند. گالری‌ها، نمایشگاه‌های انفرادی یا گروهی و گاه پلتفرم‌های آنلاین نقش کلیدی در شکل‌گیری این بازار دارند.

🟣 در این مرحله:

  • گالری‌دارها نقش منتور را برای هنرمند ایفا می‌کنند.

  • تمرکز بیشتر بر ساخت اعتبار و شبکه‌سازی است تا فروش سریع.

  • آثار معمولاً با قیمت پایین‌تری عرضه می‌شوند تا خریداران اولیه جذب شوند.


۲. بازار ثانویه: تثبیت و ارزش‌گذاری واقعی

بازار ثانویه زمانی شکل می‌گیرد که آثار هنرمند از طریق واسطه‌ها، مجموعه‌داران، یا حراجی‌ها دوباره خرید و فروش می‌شوند.

🟠 ویژگی‌های این مرحله:

  • قیمت آثار اغلب افزایش می‌یابد.

  • سابقه‌ی فروش هنرمند شکل می‌گیرد و به قیمت‌گذاری کمک می‌کند.

  • اعتبار هنرمند وابسته به ثبات حضور در این بازار می‌شود.


۳. حراجی‌ها: ویترین ارزش‌گذاری نهایی

شرکت در حراجی‌ها (مانند حراج تهران) مرحله‌ای حساس و حرفه‌ای‌ست. در این فضا، آثار به مخاطبان جدی‌تر و سرمایه‌گذاران معرفی می‌شوند.

🔷 نکات کلیدی درباره‌ی حراجی‌ها:

  • برای ورود به حراجی، باید سابقه‌ی فروش موفق و شناخته‌شده داشت.

  • انتخاب اثر مناسب با سوابق قوی، احتمال موفقیت را افزایش می‌دهد.

  • قیمت نهایی در حراج می‌تواند تبدیل به مرجع قیمتی هنرمند شود.


۴. انگیزه‌های خرید آثار هنری

خریداران آثار هنری دلایل متفاوتی دارند. برخی با نگاه سرمایه‌گذاری وارد بازار می‌شوند، برخی دیگر به‌دنبال علاقه و ارزش فرهنگی هستند.

🟢 انواع خریداران:

  • مجموعه‌داران حرفه‌ای

  • سرمایه‌گذاران مالی

  • خریداران فرهنگی یا احساسی

  • گالری‌داران یا واسطه‌ها


۵. چالش‌های بازار هنر

بازار هنر ایران، علی‌رغم پویایی، با مشکلات خاصی مواجه است:

⚠️ چالش‌ها شامل:

  • نبود دیتابیس شفاف برای قیمت‌گذاری

  • نقش پررنگ روابط و شبکه‌های غیررسمی

  • نبود سازوکار مشخص برای نقل و انتقال اثر

  • حضور واسطه‌هایی که ممکن است قیمت‌ها را غیرواقعی جلوه دهند


۶. نکات کلیدی برای ورود به بازار حرفه‌ای

✅ برای هنرمندانی که قصد ورود حرفه‌ای دارند:

  • مستندسازی دقیق فروش‌ها و فعالیت‌ها

  • ساخت رزومه و پرتفوی قابل ارائه

  • حضور در نمایشگاه‌های معتبر

  • قیمت‌گذاری منطقی و تدریجی

  • حفظ ارتباط حرفه‌ای با گالری‌دارها و کیوریتورها


نتیجه‌گیری

ورود به فضای حرفه‌ای هنر یک مسیر تدریجی‌ست که نیازمند آگاهی، صبر، و برنامه‌ریزی است. بازار اولیه سکوی پرتاب است، بازار ثانویه ابزار تثبیت، و حراجی‌ها نشان‌گر ارزش‌گذاری نهایی. هنرمندی که این مسیر را آگاهانه طی کند، می‌تواند هم جایگاه هنری و هم ارزش اقتصادی خود را تثبیت کند.

🔜 در پرونده پنجم، به بررسی موضوع «تعیین قیمت اثر هنری» خواهیم پرداخت.

نویسنده:مرسده گونه تحلیلگر بازارهای مالی و فعال در بازار هنر

 

پرونده سوم:هنر چند درصد از اقتصاد ما را تشکیل میدهد؟

 

پرونده سوم:

در دو پرونده ی قبلی به تعریف هنر ریسک های آن و مولفه های مهم پرداخته شد

📂 پرونده سوم | اثر هنری به‌مثابه کالای اقتصادی

در دو پرونده قبلی به تعریف هنر، ریسک‌های آن و مؤلفه‌های مؤثر بر ارزش‌گذاری آثار هنری پرداختیم. در این پرونده، نوبت به درک جایگاه اثر هنری به عنوان یک «کالای اقتصادی» می‌رسد.

❓ کالای اقتصادی چیست؟

کالای اقتصادی، به هر کالا یا خدمتی اطلاق می‌شود—مادی یا معنوی—که دارای ارزش پولی باشد و قابلیت مبادله در بازار داشته باشد. به عبارتی ساده‌تر، هر آنچه تقاضایی برایش وجود داشته باشد و افراد حاضر به پرداخت مبلغی برای آن باشند، یک کالای اقتصادی محسوب می‌شود.

بر همین اساس، آثار هنری نیز زمانی که وارد جریان عرضه و تقاضا شوند، در قالب کالای اقتصادی قابل بررسی هستند.

🎨 چرا اثر هنری یک کالای خاص است؟

آثار هنری برخلاف بسیاری از کالاها، ویژگی‌هایی دارند که آن‌ها را در دسته‌ای منحصربه‌فرد قرار می‌دهد:

  • هر اثر اصیل، منحصربه‌فرد است؛ حتی در صورت چاپ یا بازتولید، اصل اثر تنها یکی است.

  • امکان «تولید مجدد» اثر وجود ندارد؛ تنها می‌توان آن را تکثیر کرد.

  • در گذر زمان، آثار دوباره در بازار به فروش می‌رسند و ممکن است ارزش آن‌ها به صورت تصاعدی افزایش یابد.

همین ویژگی‌هاست که اثر هنری را به کالایی با ارزش نمادین، فرهنگی و اقتصادی تبدیل می‌کند؛ کالایی که به‌ویژه در شرایط تورمی، می‌تواند نوعی سرمایه‌گذاری مقاوم تلقی شود.


📉 جایگاه هنر در بودجه‌ریزی کلان کشور

با وجود ظرفیت بالای هنر برای رشد اقتصادی، بررسی‌ها نشان می‌دهد که سهم این حوزه در نظام بودجه‌ریزی دولت بسیار اندک است. در بودجه ۱۴۰۲، تنها حدود ۲٪ از کل بودجه به امور «فرهنگ، تربیت‌بدنی و گردشگری» اختصاص یافته که حتی این مقدار نیز به‌طور کامل صرف فرهنگ و هنر نمی‌شود.

از همین مقدار:

  • ۳۴٪ به امور فرهنگی

  • ۲۸٪ به رسانه‌ها (عمدتاً با محتوای مذهبی)

  • و سهم عمده‌ای نیز به نهادهای مذهبی تعلق دارد.

در مقایسه‌ای بین‌المللی نیز، سرانه هزینه‌های فرهنگی دولت ایران از بسیاری از کشورهای منتخب پایین‌تر است.


⚠️ چالش‌های ساختاری حوزه فرهنگ و هنر

بررسی ریزتر نشان می‌دهد که چند مشکل کلیدی، مانع تخصیص مؤثر بودجه به هنر شده‌اند:

  1. عدم تفکیک «هنر» از سایر حوزه‌های فرهنگی در نظام بودجه‌ریزی

  2. بی‌توجهی به مرز میان «صنایع فرهنگی» و «هنرهای آفرینشی»

  3. توزیع نامتوازن یارانه‌های فرهنگی میان بخش‌های مختلف

در چنین ساختاری، هنرهای خلاقانه همچون نقاشی، مجسمه‌سازی یا هنرهای تجسمی، جایگاه پررنگی در سیاست‌گذاری پیدا نمی‌کنند و غالباً به عنوان کالای تجملی نادیده گرفته می‌شوند.


💎 هنر، کالای تجملی یا سرمایه‌ای؟

بر اساس مطالعات (Zorloni, 2005)، آثار هنری در بسیاری از ساختارهای جهانی همچون گالری‌ها، موزه‌ها و حراجی‌ها به‌عنوان کالاهایی تجملی اما نمادین به فروش می‌رسند. مصرف‌کنندگان این آثار نه فقط برای زیباشناسی، بلکه برای نشان دادن جایگاه اقتصادی، فرهنگی یا حتی برای سرمایه‌گذاری وارد این بازار می‌شوند.


🏢 آیا بنگاه‌های اقتصادی با آثار هنری سر و کار دارند؟

چهار دسته بازیگر اصلی در نظام اقتصاد هنر حضور دارند:

  1. مجموعه‌داران خصوصی

  2. شرکت‌های تجاری

  3. نهادهای دولتی

  4. مؤسسات فرهنگی

هر یک از این گروه‌ها، با انگیزه‌هایی متفاوت (مالی، فرهنگی، نمادین یا عاطفی) وارد بازار هنر می‌شوند. در سطح جهانی، بانک‌ها و مؤسسات مالی از آثار هنری برای وثیقه‌گذاری، دریافت اعتبار یا متنوع‌سازی سبد دارایی استفاده می‌کنند.

در ایران، هرچند این رویکرد هنوز فراگیر نشده، اما حرکت‌هایی محدود در این زمینه آغاز شده است.


💡 انگیزه‌های خرید آثار هنری چیست؟

محرک‌های تقاضا برای آثار هنری را می‌توان به ۴ دسته کلی تقسیم کرد:

  • کارکردی: برای تزیین یا زیباتر کردن فضا

  • فرهنگی/آموزشی: برای رشد دانش یا پرستیژ فرهنگی

  • نمادین: نمایش جایگاه اجتماعی یا تمایز فردی

  • عاطفی: تجربه‌ای هیجان‌آور یا لذت‌بخش

شرکت‌ها و نهادهای عمومی، نیز با اهدافی مشابه (نمایش اعتبار، رشد فرهنگی سازمانی یا تقویت برند) در فرآیند خرید آثار هنری نقش ایفا می‌کنند.


در پرونده بعدی به بررسی انواع بازارهای هنر، دسته‌بندی آن‌ها و شیوه ورود هنرمندان و سرمایه‌گذاران به این فضا خواهیم پرداخت.


✍️ نویسنده: مرسده گونه
تحلیل‌گر بازارهای مالی و فعال در بازار هنر

 

 

پرونده دوم :آیا بازار هنر سودمند است؟

 

 

پرونده دوم :

در پرونده ی اول به موادی از جمله تعریف اثر هنری و اهمیت اقتصاد و شناخت بازار های مالی اشاره کردیم :

 

هنر به مثابه دارایی اقتصادی در دوران پرریسک

آثار هنری صرفاً کالاهای زیبایی‌شناسانه نیستند، بلکه از منظر اقتصادی، جزو دارایی‌های بادوام و ارزشمند به شمار می‌آیند. این آثار بارها ارزش خود را در گذر زمان ثابت کرده‌اند و می‌توان آن‌ها را در کنار طلا به‌عنوان «ذخیره ارزش» در دوران تورم یا نااطمینانی سیاسی تلقی کرد.

چرا آثار هنری در شرایط بحرانی ارزشمند می‌شوند؟

هنر مانند طلا نوعی سرمایه‌گذاری غیرمولد است؛ به این معنا که بازدهی آن از طریق تولید مستقیم کالا یا خدمات حاصل نمی‌شود، اما می‌تواند منبعی از اعتبار اجتماعی و جایگاه فردی باشد. از سوی دیگر، چون جزو کالاهای تجملی و لوکس به شمار می‌رود، در شرایط تورمی یا افزایش ریسک سیاسی (همچون تهدیدات جنگی یا نوسانات شدید ارزی) می‌تواند پناهگاه امنی برای سرمایه‌ها شود. همان‌طور که در چنین مواقعی تقاضا برای طلا افزایش می‌یابد، آثار هنری نیز از این موج بهره‌مند می‌شوند.

ویژگی‌های اقتصاد هنر

بازار هنر ویژگی‌هایی منحصربه‌فرد دارد:

  • کمیابی و انحصار

  • قیمت‌گذاری غیرشفاف و ارزیابی‌های ذهنی

  • مصرف عمومی یا خصوصی خاص

  • پخش گزینشی و عرضه محدود

  • نقش سرمایه‌گذاری و منزلت اجتماعی

  • ارتباط با کشور خاستگاه هنرمند

از این رو، آثار هنری نه‌تنها ابزاری برای زیباسازی فضا، بلکه دارایی‌هایی برای نمایش قدرت، دانش، سلیقه و حتی سرمایه‌گذاری هستند.

ارزش‌گذاری آثار هنری

ارزش آثار هنری معمولاً به‌واسطه سه عامل شکل می‌گیرد:

  1. کمیابی و غیرقابل تکرار بودن

  2. توانایی انتقال پیام و آگاهی

  3. پاسخ احساسی و عاطفی مخاطب

در این بازار، انگیزه هنرمند نیز بیشتر درونی و مرتبط با نیاز به بیان فردی است تا کسب درآمد. از همین رو، بسیاری از هنرمندان به رغم دشواری‌های معیشتی، همچنان مسیر هنری خود را ادامه می‌دهند.

ریسک‌های سرمایه‌گذاری در آثار هنری

با این حال، خرید و فروش آثار هنری بدون ریسک نیست:

  • نبود معیارهای شفاف قیمت‌گذاری

  • نبود اطلاعات کافی نزد خریداران

  • کاهش کیفیت تولید هنگام وابستگی کامل هنرمند به فروش اثر

  • اثرپذیری ارزش از نظر و نقد مجموعه‌داران، دلالان و منتقدان

به همین دلیل، حضور واسطه‌هایی چون کیوریتورها (نمایشگاه‌گردان‌ها) می‌تواند مسیر حرفه‌ای‌تری برای هنرمندان فراهم آورد.

نقش کیوریتور در حرفه‌ای‌سازی بازار هنر

در بازار فعلی ایران، یکی از راهکارهای تازه برای کاهش ریسک تولید آثار هنری، نقش فعال کیوریتورهاست. این افراد با شناخت مسیر حرفه‌ای رشد یک هنرمند، او را از ورود به گالری‌های اولیه تا حضور در حراج‌ها و بازار ثانویه همراهی می‌کنند. این رابطه می‌تواند فرصت‌هایی تازه برای هنرمندان فراهم سازد و از هدررفت استعدادهای هنری جلوگیری کند.

تناقض نظام سرمایه‌داری با ذهنیت هنرمند

یکی از سوگیری‌های رایج میان هنرمندان، باور به این است که «هنر نباید قیمت‌گذاری شود». این نگرش، ریشه در ذهنیتی آرمان‌گرایانه دارد که هنر را در هاله‌ای از معنویت و تقدس می‌بیند. اما واقعیت بازار چیز دیگری است: آثار هنری، به‌ویژه پس از مرگ خالقشان، بعضاً به قیمت‌هایی چشمگیر معامله می‌شوند. این پارادوکس درون‌مایه بسیاری از بحث‌های مالی رفتاری در بازار هنر است.

هنر، اقتصاد و سطح رفاه

در نهایت، نمی‌توان هنر را جدا از ساختار اقتصادی جامعه در نظر گرفت. همان‌طور که رفاه نسبی یکی از شاخص‌های توسعه اقتصادی است، در هنر نیز تنها در سایه‌ی امنیت مالی است که می‌توان به خلق آثار اصیل و عمیق امیدوار بود. هنرمندی که دغدغه معیشت نداشته باشد، قادر است افق‌های تازه‌ای را در تولید هنری تجربه کند.

 

نویسنده:مرسده گونه تحلیلگر بازارهای مالی و فعال در بازار هنر

 

پرونده اول: اشتراکات فضای هنر و اقتصاد از اینجا آغاز شد.

 

اقتصاد هنر؛ تلاقی خلاقیت و بازار

اقتصاد، مولفه‌ای کلیدی در زندگی روزمره ماست؛ همان‌طور که هنر آینه‌ای از جهان درون ماست. ترکیب این دو، چشم‌اندازی نو به ما می‌دهد که می‌تواند هم روح را تغذیه کند و هم رفاه را. در جهانی که مسائل اقتصادی بر بسیاری از جنبه‌های زندگی انسان‌ها سایه افکنده، تصور اینکه هنرمند تنها در حیطه زیبایی‌شناسی و خلاقیت بماند و از تحولات بازار غافل باشد، ساده‌انگارانه است.

امروز در کشورهای پیشرفته، هنر و اقتصاد در کنار یکدیگر پیش می‌روند. در سال‌های اخیر، رشد حراجی‌های بین‌المللی، فعالیت گالری‌ها و دیگر نهادهای فروش آثار هنری، نشان از اهمیت روزافزون «اقتصاد هنر» دارد. این رشد باعث شده نه تنها مباحث نظری گسترده‌تری در این زمینه شکل بگیرد، بلکه نگاه تخصصی‌تری نسبت به جایگاه اثر هنری در بستر اقتصادی پدید آید.

هدف از پرداختن به اقتصاد هنر چیست؟

ما در این مسیر تلاش می‌کنیم:

  • فاصله میان نظام‌های هنری و اقتصادی را تحلیل کنیم؛

  • ویژگی‌های یک کالا و کالای هنری را مقایسه نماییم؛

  • ساختار بازار هنر و تأثیر آن بر روند فعالیت هنرمندان را بررسی کنیم؛

  • شباهت‌ها و تفاوت‌های بنیادین این دو نظام را شفاف‌سازی کرده و در مورد قدرت و تأثیرگذاری متقابل‌شان بحث کنیم.

از شرایط تولیدکننده گرفته تا قدرت خرید مخاطب، از فرآیند قیمت‌گذاری آثار هنری تا نقش واسطه‌ها، همگی در شکل‌گیری یک اکوسیستم منسجم هنر و اقتصاد نقش دارند. هدف این است که هنر، نه تنها در مقام یک ارزش معنوی، بلکه به عنوان یک دارایی فرهنگی و اقتصادی نیز شناخته شود؛ دارایی‌ای که می‌تواند سهمی شایسته در توسعه اقتصادی کشور داشته باشد.


اثر هنری چیست؟ آیا هر چیزی می‌تواند «هنر» باشد؟

در مسیر تحلیل اقتصادی آثار هنری، نخست باید این پرسش بنیادین را مطرح کرد: چه چیزی یک اثر را هنری می‌کند؟

نمونه معروف این پرسش، اثر جنجالی مارسل دوشان است؛ جایی که او یک توالت را به عنوان اثر هنری با نام «چشمه» معرفی کرد. خود دوشان در پاسخ به این کار می‌گوید:

«اگر کارکرد مفید یک شئ را از آن بگیریم، به آن عنوان هنری بدهیم و آن را به گالری ببریم، آن شئ تبدیل به هنر می‌شود.»

اینجاست که اقتصاد و هنر وارد گفت‌وگویی پیچیده می‌شوند. اگرچه در اقتصاد، ارزش‌گذاری بر مبنای سودآوری و قیمت است، اما در هنر، معیارهایی چون نوآوری، خلاقیت و تجربه زیباشناختی در اولویت‌اند. هنر، به‌واسطه‌ی نگاه فردی هنرمند، می‌تواند به اشیای معمولی جان تازه‌ای ببخشد؛ اما این پرسش همچنان پابرجاست: چه چیزی به یک اثر هنری ارزش مالی می‌دهد؟


عوامل اثرگذار بر ارزش اقتصادی آثار هنری

عوامل اثرگذار بر ارزش اقتصادی آثار هنری از جمله موضوعاتی است که در سال‌های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران، هنرمندان و سرمایه‌گذاران هنری را به خود جلب کرده است. هنر همواره نمایانگر دنیای درونی انسان بوده، اما در جهان امروز، اقتصاد و هنر دو قلمروی به‌ظاهر جدا اما در عمل درهم‌تنیده‌اند که تأثیر بسیاری بر یکدیگر دارند.

در حالی‌که هنر به واسطه خلاقیت، تجربه زیستی، و زیبایی‌شناسی هنرمند شکل می‌گیرد، اقتصاد هنر به ما نشان می‌دهد که چگونه این ارزش‌های ذهنی می‌توانند در بازارهای مالی و فرهنگی به ارزش اقتصادی تبدیل شوند. شناخت دقیق عوامل اثرگذار بر ارزش اقتصادی آثار هنری کمک می‌کند تا هنرمندان با آگاهی بیشتری آثار خود را تولید و عرضه کنند و مجموعه‌داران نیز تصمیمات منطقی‌تری در سرمایه‌گذاری اتخاذ کنند.

برخی از این عوامل عبارتند از:

  • میزان تجربه و تحصیلات هنرمند

  • تعداد نمایشگاه‌های برگزارشده

  • کیفیت متریال و ابعاد اثر

  • پیشینه فروش اثر

  • ارتباط اثر با زیست هنرمند و جامعه

  • شرایط اقتصادی کشور

  • نرخ ارز و قدرت خرید مخاطب

از سوی دیگر، بازار هنر شامل گالری‌ها، حراجی‌ها، پلتفرم‌های آنلاین و واسطه‌هایی است که به توزیع و قیمت‌گذاری آثار کمک می‌کنند. قیمت نهایی یک اثر هنری نتیجه تقاطع عوامل ذهنی و عینی است.

در این میان، گاهی آثار هنری به کالایی صرفاً تجاری بدل می‌شوند و این مسأله واکنش‌های متعددی در پی دارد. برخی این روند را تهدیدی برای اصالت هنر می‌دانند و برخی دیگر آن را ضرورتی برای بقاء هنرمند در جهان امروز. آیا هنر می‌تواند در قالب اقتصاد بگنجد، یا با ورود به بازار بخشی از روح خود را از دست می‌دهد؟


اقتصاد هنر؛ بازاری نو با چالش‌هایی ماندگار

مارسل دوشان در اعتراض به کالایی شدن هنر، با امضای یک توالت، نقشی اعتراضی به هنر بخشید و نظام ارزش‌گذاری بازار را به چالش کشید. با این حال، گذر زمان نشان داد که حتی آثار اعتراضی نیز ممکن است در همان نظام اقتصادی پذیرفته و ارزش‌گذاری شوند.

در نهایت، شاید این زمان است که نشان می‌دهد کدام اثر از ارزش واقعی و ماندگار برخوردار است؛ ارزش‌هایی که فراتر از قیمت، در حافظه جمعی و زیباشناسی جامعه حک می‌شوند.


و اکنون پرسش با شماست…

آیا هر اثر، اثری هنری‌ست؟
آیا اقتصاد و هنر می‌توانند به نقطه‌ای برسند که بدون تخریب یکدیگر، یکدیگر را تقویت کنند؟

شاید پاسخ این پرسش‌ها، کلید ساختن آینده‌ای باشد که در آن، خلاقیت و توسعه اقتصادی هم‌زمان رشد می‌کنند.

در پرونده ی دوم به این موارد اشاره خواهد شد ……..

 

نویسنده:مرسده گونه تحلیلگر بازارهای مالی و فعال در بازار هنر

آیا به راستی قیمت گذاری حراج تهران بالا و غیر منطقی است؟

حراج تهران ، یکی از جنجالی ترین اتفاقات در باب قیمت گذاری که تنها در ایام حراجی و پس از اعلام قیمت های میلیاردی موجی از اعتراضات مردمی را برمی انگیزد اما چرا؟

 

حراج تهران؛ جنجال قیمت‌گذاری یا بازتابی از واقعیت بازار؟

حراج تهران، یکی از جنجالی‌ترین رویدادهای هنری کشور، هر ساله با اعلام قیمت‌های میلیاردی، موجی از واکنش‌های مردمی را به‌همراه دارد. اما چرا؟ آیا این قیمت‌ها غیرمنطقی هستند یا در بستر واقعیات اقتصادی کشور قابل درک‌اند؟

این حراج که از سال ۱۳۹۱ آغاز به کار کرده است، با هدف معرفی آثار برجسته‌ی هنر مدرن و معاصر ایران، از هنرمندان پیشگام گرفته تا نسل جوان، به بازار داخلی و بین‌المللی، همواره پس از هر دوره‌ برگزاری، با انتقاداتی روبه‌رو می‌شود؛ به‌ویژه درباره قیمت آثار. پرسش اصلی بسیاری از مخاطبان این است: این اثر هنری چه ویژگی خاصی دارد که چنین قیمتی برای آن تعیین شده؟

برای پاسخ به این پرسش، باید به شکاف میان نگاه اقتصادی و فرهنگی در جامعه پرداخت. در کشوری مانند ایران که سطح رفاه عمومی پایین و درآمد متوسط خانوار در سال ۱۴۰۲ حدود ۱۷ میلیون تومان در ماه بوده، ذهنیت عمومی بیشتر به تأمین نیازهای اساسی معطوف است. از این رو، هنر همچون کالایی لوکس تلقی می‌شود که در سبد نیازهای خانوار جایی ندارد. در چنین فضایی، قیمت اثر هنری تنها از منظر “عدد” دیده می‌شود، نه به عنوان کالایی با ارزش فرهنگی-اقتصادی.

در حالی که آثار هنری، همانند طلا، در دوره‌های پرریسک سیاسی می‌توانند نقش دارایی امن را ایفا کنند و ارزش آن‌ها حتی رشد بیشتری هم دارد، اما بازار هنر با چالشی به‌نام «نقدشوندگی» روبه‌روست. یعنی نگرانی درباره تبدیل اثر به پول نقد، یکی از موانع اصلی رشد تقاضاست. در سطحی کلان‌تر، بی‌توجهی دولت به فرهنگ، سهم ناچیز بودجه فرهنگی (حدود ۲ درصد)، تحریم‌ها و نبود ارتباط با بازار جهانی، همگی موجب شده‌اند بازار هنر ایران محدود و انحصاری باقی بماند.

 

در نمودار زیر شاهد فروش کل آکشن تهران از سال 1391 تا آذر ماه 1402 خواهید بود.

از آن جایی که تغییرات قیمت دلار بر بازار هنر اثرگذار بوده است در سال های متوالی با رشد قیمت دلار قیمت آثار هنری نیز در حال تغییر و افزایش بوده است .

  

نمودار فروش اکشن تهران از سال 1391 تا کنون :   

 

با این حال، آیا واقعاً قیمت‌گذاری‌ها در حراج تهران غیرمنطقی است؟

اگر نگاهی به رشد بازارهای مالی و دارایی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲ بیندازیم، خواهیم دید که روند افزایش قیمت‌ها پدیده‌ای همگانی بوده است. بازار هنر نیز از این قاعده مستثنی نیست. بازار بورس، مسکن، طلا و ارز در این سال‌ها رشد قابل توجهی داشته‌اند. در چنین شرایطی، رشد قیمت آثار هنری نیز نه‌تنها طبیعی، بلکه قابل پیش‌بینی است.

برای مثال، مجموع فروش حراج تهران از ۲۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال در سال ۱۳۹۱ به بیش از ۲ هزار میلیارد ریال در تیرماه ۱۴۰۲ رسید. البته در آذر ۱۴۰۲ به دلیل فروش آنلاین، این رقم کاهش یافت، که نوسان قیمتی در همه بازارها امری طبیعی است و از قانون بازده نزولی تبعیت می‌کند.

در اولین دوره حراج تهران، قیمت آثار از حدود ۳ تا ۱۹۰ میلیون تومان متغیر بود. در سال بعد (۱۳۹۲) این ارقام به ۱۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان رسید و در سال‌های بعدی نیز روند افزایشی ادامه یافت. در سال ۱۴۰۲، گران‌ترین اثر با قیمت ۴ میلیارد و ۱۸۰ میلیون تومان فروخته شد.

جالب است بدانید تمامی آثار هنری در حراج تهران میلیاردی نیستند. برای مثال، در سال ۱۴۰۲، کمترین قیمت فروش ۵۵ میلیون تومان بوده است که معمولاً به آثار هنرمندان جوان و در حال رشد اختصاص دارد. اما با توجه به روند افزایشی قیمت دلار، رشد قیمت‌های پیشین و ریسک‌های سیاسی، پیش‌بینی می‌شود کف قیمتی آثار در دوره‌های آینده از ۱۵۰ میلیون تومان فراتر رود.

نکته قابل توجه دیگر، ظهور شیوه‌هایی چون فروش توکنیزه‌شده آثار هنری است که می‌تواند زمینه‌ای برای مشارکت عمومی‌تر در بازار هنر فراهم آورد. این اقدام می‌تواند در آینده موجی از تقاضا را در سطوح متوسط جامعه نیز ایجاد کند.

از منظر تطبیق با بازارهای جهانی، هنوز آثار ایرانی فاصله زیادی با قیمت‌های جهانی دارند و این به معنی وجود ظرفیت رشد است. مقایسه قیمت آثار هنری با قیمت مسکن، دلار، سکه و شاخص‌های بورس تهران نیز نشان می‌دهد که قیمت‌های فعلی حراج تهران آن‌قدرها هم عجیب نیستند.

در پایان باید گفت، اگرچه کنترل قیمت در بازارهایی مانند مسکن یا ارز در برخی دوره‌ها امکان‌پذیر بوده، اما این اقدامات موقتی‌اند. سرمایه‌گذاران آگاه، با ورود به بازار هنر، به‌نوعی راه گریزی از رکود یافته‌اند. این بازار بیشتر مورد توجه قشر مرفه و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای است؛ همان‌هایی که در بازار مسکن و دارایی‌های میلیاردی نیز فعال‌اند.

بازار هنر، با همه ویژگی‌های خاص خود، می‌تواند به‌عنوان موتور محرکه‌ای برای اقتصاد فرهنگ عمل کند. از پارچه‌ی بومی گرفته تا رنگ، بوم، قاب‌ساز، گالری‌دار و هنرمند، همه در زنجیره‌ای قرار دارند که برای تداوم آن، گردش مالی حیاتی است. در شرایطی که بودجه فرهنگی کشور محدود است، تنها راه زنده‌نگه‌داشتن این چرخه، ایجاد تقاضای واقعی برای هنر و حمایت از فروش آثار هنری است.

 

تحلیلگر بازار های مالی و فعال در بازار هنر : مرسده گونه